سلام
تفاوت عشق ودوست داشتن برای همه معلومه.دکتر شریعتی میگه عشق دردریا غرق شدن است و دوست داشتن دردریا شنا کردن.
من هم پاییز رو دوست دارم هم زمستون رو بیشتر از پاییز!!
اصلا شش ماه اول سال رو به عشق رسیدن ۶ ماه دوم طی میکنم.شاید این به خاطر خاصیت ماهیه که من توش بدنیا اومدم.دیماه.عشق به سرما و برف مثل جریان خون توی رگهامه.
این سایت واین چند صفحه مثل اینکه تحت تاثیر غربت پاییز قرارگرفتن.آدماش دلگیرن و خسته شدن یا انگار سرمای فصل زرد وزیبای پاییز که کمی زود شروع کرده غافلگیرشون کرده.دلشون میخواد تا زیر خط پتو فرو برن وکسی کاری به کارشون نداشته باشه.راستشو بخواین منم همینجوری شدم.ولی قشنگیهای این فصل وامید فصل بعدی باعث میشه که زانوهام نلرزه.راستش می خوام از این فرصتهای قشنگی که خدا بهم داده حداکثر استفاده رو ببرم.شاید دیگه نتونستیم فصل پاییز وزمستون رو حس کنیم.شاید این آخریش باشه.ما که نمی دونیم.
یه جوری یه وقتایی آدما کلافه می شن! تغییرات برای بعضی ها خیلی پایدار وبرای بعضی دیگه عمرش خیلی کمه! بعضی تغییرات انگار از خیلی قبل تو وجود آدم وجود داشته ولی هیچ وقت نذاشتیم پا بگیره.همیشه با امروز و فردا کردن ویاجابجایی اولویت های زندگی خودمون رو از اون اصل اساسی که کمک میکنه به هویت واقعی خودمون برسیم دور کردیم.این یه موضوع شخصیه وعلتش فقط خودمون بودیم.خیلی وقتها هم به همین دلیل تو تنهایی خودمون رو سرزنش کردیم.خسرت خوردیم که چرا با خودمون چنین کردیم.ولی چند ساعت بعد یا بعد از چند ساعت خواب حسابی تمام اهدافمون رو فراموش کردیم ویا اولویت های زندگی برامون تغییر کرده یا همه اون چیزهایی رو که یک لحظه درما به جوشش دراومده فراموش کرده و به روال عادی زندگی یعنی همون فرآیندی که بعضی وقتها به مبارزه باهاش می ریم(فقط همون وقتایی که تحت تاثیر چیزی قرارگرفتیم یا یه چیزی ما رو به وجد آورده وانگیزه داده و یا بصورت آنی بدلایل گذرا تصمیم گرفتیم تغییر کنیم) برمی گردیم.
یادمون باشه تغییری اثر گذراه که بصورت یک اصل و یک هدف هر روز جلوی چشمون باشه وتمام کارهامون برای رسیدن به اون هدف برنامه ریزی بشه.
من درطول چندهفته گذشته هیچ وقت فرصتی مثل امروز نداشتم.الان بعد از وقت اداری کمی کارهام سبک شده و می خوام برم.
این چندجمله فقط چیزهایی بود که هستن ولی ما نمی بینیم!
سلام خوب مینویسی.موفق باشی به ما هم سری بزن